Synopsis خلاصه
تالان به معنای تاراج و چپاول است. این مستند در تلاش است تا تصویری منسجم از شکلگیری و ابعاد بحران در مدیریت آب زیرزمینی به تصویر بکشد، تصویری که اگرچه در پهنهی شمال شرقی ایران رنگ گرفته است، اما میتوان آنرا به کل پهنهی ایرانزمین نیز تعمیم داد. محمدصادق دهقانی نویسنده، تهیهکننده و کارگردان مستند 53 دقیقهای تالان، هدف بنیادی خود را ساختن فیلمی گیرا عنوان میکند، فیلمی که بتواند بیننده را برای تماشا و پیبردن به زوایای مختلف و در هم پیچیدهی بحران آب زیرزمینی میخکوب کند. او پیش از ساخت تالان، یک سال را صرف جستجو و درک مسألهی آب زیرزمینی و زوایای پنهان آن میکند، و در این مسیر از یک سازمان مردم نهاد که عموم آن از متخصصین (فنی) تشکیل شدهاند مشاوره میگیرد. البته این فیلم از ابتدا نیز از سوی همین سازمان به محمدصادق دهقانی پیشنهاد میشود و او رفته رفته، بیشتر و بیشتر خود را علاقمند به این موضوع مییابد.[1]
این فیلم مرحله به مرحله تلاش میکند تا تصویری که محمدصادق دهقانی دریافت کرده را برای مخاطب به شکلی ساده انتقال دهد و بلایی که به آرامی و به دور از چشم عموم مردم در حال شکل دادن است را ملموس نماید. فیلم از نقطهای تاریک در دالان یک قنات آغاز میشود که پیرمردی در آن چراغ به دست قدم میزند و به پیش میرود. صدای نزاعی که انگار روی زمین در حال وقوع است به گوش میرسد. تصویر موریانههایی نمایش داده میشود که به سختی در حال جویدن هستند و راوی آغاز به سخن میکند و جملهی کلیدی را میگوید «یک روز بیدار میشویم و میفهمیم که چه بلایی سرمان آمده است».
اولین فراز این فیلم با تصاویری از روستاهای تخلیه شده (از جمعیت) در خراسان شروع میشود، روستاهایی که خانههایش با قفلهای آهنین بسته شدهاند و باد و خاک آنها را بیروح کرده و شیشهها و دیوارهایشان را در هم شکسته است. هر فراز فیلم با سخنان راوی باز میشود و سپس روایتهای متخصصان از زبان خودشان مستقیم پخش میشود و هر از گاهی هم آمار و اطلاعات و اظهارنظرهای مسؤولان منطقهای و ملی در خلال صحبتهای متخصصان و از زبان راوی و نوای یک رادیو منتقل میشود. تلاش میشود تا تعاریف اولیه از آب زیرزمینی، سفرههای زیرزمینی، چرخه آب، وضعیت منابع آب زیرزمینی و غیره در گامهای اولیه فیلم بیان گردد تا مخاطب از جریان مباحث جا نماند.
موضوع بسیار کلیدی که محمدصادق دهقانی تلاش میکند آنرا برای مخاطب شفاف کند، اعمال محدودیت بر بهرهبرداری از منابع آب زیرزمینی است. او با نشان دادن تنوع بازیگران و چالشهایی که در این امر سهم دارند، تلاش میکند تا به مخاطب بفهماند که از کلام تا عمل فاصله بسیاری است و پیمودن این فاصله نیز کار دشواری خواهد بود. در یکی از سکانسها، حال و هوای بسته شدن چاههای غیرمجاز نمایش داده میشود و دهقانی پارادوکس منطق دوگانه بستن چاه غیرمجاز و معیشت را برای مخاطب ترسیم میکند. بعلاوه، او تلاش میکند تا ردپای قدرت و سیاسیورزی در مدیریت آب زیرزمینی را برای مخاطبان خود آشکار سازد.
یکی دیگر از بخشهای اصلی این فیلم مشخص ساختن عواقب و پیامدهای مدیریت ناصحیح آب زیرزمینی است. در این رابطه، بحث مجدداً به مهاجرت باز میگردد، اما اینبار حاشیه شهربزرگ مشهد مورد توجه دهقانی قرار میگیرد. او با نمایش صحنههایی از وضعیت زندگی در حاشیه، بریدههایی از گلایههای حاشیهنشینان و همینطور تفسیر متخصصان از حاشیهنشینی، آینده روند فعلی را در حاشیهنشینی ترسیم میکند. او با گرفتن سرنخهایی از متخصصان نمایش میدهد که چگونه بیآبی میتواند آیندهای همچون سوریه را برای ایران رقم بزند و زوایای بحران را به مرزهای امنیتی میکشاند. همینطور فرونشست زمین را به عنوان زلزلهی قابل پیشبینی در ایران ترسیم میکند.
دهقانی در ادامه تلاش میکند تا سراب بودن راهکار تأمین آب را برای مخاطبان خود آشکار نماید. ابتدا بخشهایی از سخنان مسؤولان در ناگزیر بودن برای انتقال آب از دور و نزدیک، و شیرین کردن آب را از رادیو به گوش مخاطب میرساند. سپس با کمک گرفتن از صحبتهای متخصصان، غیراقتصادی بودن و بی سرانجامی این راهکارها را برای مخاطب مشخص میکند. در همین بین، تلاش میشود تا نگاه عوام فریبانه در راهکارهای دولت و عدم عزم کافی برای تغییر در دولت را آشکار نماید و به اثر بی اعتمادی در نتیجه این رویکرد دولت بپردازد که میتواند فرصتهای آتی را از بین ببرد.
گام پایانی این مستند به راهکار برونرفت از بحران اختصاص دارد. ابتدا با نشان دادن کودکی که غرق بازی بر روی زمین است، عشق به زمین و عشق به نسل آینده را مجسم میکند. نمایش بغض و سرافکندگی متخصصان نسبت به آیندگان، نقطهی اوج این فیلم است، نقطهای که در آن نشان میدهد همه در این فاجعه سهیم هستند. اندکی بعد، یکی از متخصصان از خبری خوب صحبت میکند، خبری که اگرچه جزئیات و راهکار آن مشخص نیست اما آنرا در گرو عزم دولت و مطالبه مردم معرفی مینماید. و دوباره به همان دالان تاریک باز میگردد. صدای نزاع واضحتر میشود، همهمه بیشتر شده و ناگهان صدای شلیک چند تیر به گوش میرسد. پیرمرد به مظهر قنات میرسد و نور همه جا را فرا میگیرد. راوی به سخن میآید. قناتی که پیرمرد در آن قدم میزند، قنات گناباد است. قناتی که شاهکار تمدن ایرانی است. قناتی با بیش از 33 کیلومتر طول که سابقه آن به پیش از میلاد مسیح باز میگردد. راوی از خاطرهای صحبت میکند که زمانی، حکومت برای حفر چاه در نزدیکی قنات با مقاومت مردم مواجه میشود و در جریان آن درگیری چندین نفر کشته میشوند. دهقانی در پایان تلاش میکند تا به مخاطب این پیام را برساند که اگر این قنات، چندین هزار سال عمر کرده و هنوز پابرجاست، دلیل آن چیزی نیست به غیر از حضور و جانفشانی مردم.
Critical analysis تحلیل
به نظر میرسد رسالت این مستند برای گیرایی هرچه بیشتر و میخکوب کردن بیننده، اگرچه موفقیتهایی را در ارائه و تصویرسازی از مسأله به همراه داشته اما محدودیتها و ضعفهایی را با خود به همراه آورده است:
- قریب به اتفاق مصاحبهشوندگان متخصصان هستند و سهم حضور غیرمتخصصان و دولتیها ناچیز است.
- به دلیل تمایل زیاد برای منسجم کردن مطالب، به غیر از راوی اصلی، یکی دو نفر راوی متخصص نیز در فیلم وجود دارند که صحبتهای اصلی از زبان آنها منتقل شده و باقی بیشتر در جهت تصدیق و تدقیق آنها صحبت میکنند. به همین دلیل اثری از تکثر در دیدگاهها وجود ندارد.
- این مستند اگرچه منتسب به یک محدوده جغرافیایی است، اما در ارائه مطالب خود، به حدی در ارائه اطلاعات کلی است که عملاً برای کسانی که علاقمند به شناخت این محدوده هستند درک متمایزی از تاریخچه اتفاقات و نحوه بروز مشکلات ارائه نمیدهد.
- این فیلم با توجه به رسالت آموزش عمومی که برای خود قائل است، از سوی دیگر در حال تقویت غلبه دیدگاه متخصصان است. در نقطهای از فیلم پس از ورود به تشریح دقیقتر منابع آب زیرزمینی، از زبان یک کشاورز به این مسأله تأکید میشود که درک منابع آب زیرزمینی اصلاً در قد و قامت غیرمتخصصین نیست. اگرچه تفاسیر مختلفی از این کلام میتوان داشت، اما برآیند آن تقویت غلبه متخصصان است.
- فیلم در ترسیم مسأله مهاجرت و حاشیهنشینی، یا وقوع جنگ و مسائل امنیتی، به قدری در فضای فرضیههای رایج مدیران آب می رود که دیگر دغدغهای برای واکاوی تک تک آنها ندارد و نکات ارائه شده از سوی حاشیهنشینان هم در جهت تصدیق دیدگاه متخصصان است. به همین دلیل تصویر خطی (روبه قهقرا) در حاشیهنشینی ترسیم میشود، بدون آنکه عمق و زوایای مختلف حاشیهنشینی و مهاجرت روشن گردد.
- و در پایان نیز در زمانی که دهقانی در تلاش است تا امید را در ذهن مخاطب خود روشن کند، با ارائه تصویری امیدوارکننده اما بسیار گنگ، مخاطب را با این ذهنیت که مسأله راهکار به ظاهر مشخصی دارد و مردم باید در آن جانفشانی کنند تنها می گذارد. این در کنار تصویری است که او از اهمیت دیدگاه متخصصان به صورت ضمنی در فیلم القا کرده است. دور از انتظار نیست که ذهنیت مخاطب با این شکل تغذیه میشود که باید از متخصصان خواست که بگویند چه راهکارهایی انجام شود، و مردم هم در راستای انجام آنها جانفشانی کنند. اما آیا واقعیت همین است؟!
اگرچه این مستند دارای ابعاد هنری برجسته ایست که تسهیلگر ارتباط با مخاطب خواهد بود، اما وابستگی آن به دیدگاه تعداد اندکی از متخصصان بیانگر عمق علمی و شناختی محدود آن است. مسأله کمبود آب زیرزمینی و اثرات ناشی از آن، دارای زوایای پنهانی است که هویتهای چندگانه و متضادی را برای کنشگران ایجاد میکند و این گونه نیست که صرفاً دانش ناکافی، نداشتن عزم، منفعت طلبی یا برچسبهای دیگر بتوانند ماهیت و نقش کنشگران را در مسأله مشخص سازد. اگرچه محدودیتهای ذاتی یک مستند و همینطور جامعه مخاطب منتخب، ممکن است توجیهکننده عدم توجه به برخی زوایای واقعیت باشد، اما از طرف دیگر با توجه به ذات نقادانه فیلم مستند، انتظار می رود تا در مورد مسأله آب زیرزمینی، بیشتر از سادهسازیهای یکسویه با هدف خلاصه/شفافسازی، تلاش کرد تا تنوع و تکثر در منطقها و عقلانیتها ترسیم گردد. اما با این وجود، هنوز نمیتوان انکار کرد که چنین اثری، در بستر جامعه شهرنشین و بخش عمدهای از مردمی که تجربه نزدیکی از دغدغههای آب زیرزمینی را درک نکردهاند، از ارزش بالایی برخوردار است.
S. Jalal Mirnezami
Other links
URL alternative: https://vimeo.com/261061351/700af90c42
Failed policies, falling aquifers: Unpacking groundwater overabstraction in Iran
Inaction of the society on the drawdown of groundwater resources: Case study of Rafsanjan in Iran